پرنسس کوچولوپرنسس کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

دخترم زندگیمه

10مهر93 عشق مامان و بابایی

هشت ماهگی دخترم

سلام گل مامان  خوشگلم  میبینی چقد زود داری برا خودت خانمی میشی مامانی فدات شه ک اینقد نازی توووو دخترم الان ک اومد م   برات بنویسم شما داری با اون اهنگ روضه همیشگی میخوابی خخخخ خداروشکررر ک ااین روضه رو اینقد دوست داری وگرنه ک خوابوندنت داستان داشت  ... گلم شما الان دقیقا هشت ماهو نیمه ک زمینی شدی  اینو بگم ک چ دختر شلوغ کاری شدی  یه ذسره داری چهاردستوو پا کل خونه رو دوئر میزنی منم دنبالت ک مبادا ی وقت ضربه ای ببینی اخه ماشاالله ب کنجکاویت ک از هیچی نمیگذری دخترم  دقیقا روزی ک هشت ماهت پر شد چهاردستو پا رفتنت کامل شد رفته بودیم گرگان ک شما شکوفا شدی گلم  اخه قبلش زیاد نمیتونستی در حد چنددد...
25 خرداد 1394

هشت ماهگی دخترم

دختر گلم الان دیگه تو 17روزه توهشت ماهی  فداتن بشم که از بس نازی و ملوس دیوونمون کردی همش تو خونه مشغول رقصیدنو دست زدنی گلم فقط غذا نخوردنت ما رو اذیت میکنه اخه وزنتم خوب بالا نمیره وهمش نگرانمون میکنه گلم این ماه دیگه داری تموم تلاشتو برای چهار دستو پا رفتن میکنی قربونت برم یکمم چهار دسته پا میشی ولی خب خسته میشی و پاها و دستای کوچولوت نمیتونه تحمل کنه فدات بشم ببین چقدم ذوق زده شدی فدای اون خندهات بشم نفسم کلی عکس ازت گرفتم  تو گوشیم دارم این عکسم چند ساعت پیش ازت انداختم تو ماشین             فق   ...
27 ارديبهشت 1394

هفت ماهگی هدیه زهرا

سلام دختر ناز مامانی عزیز دلم دیگه داری برا خودت خانومي میشی گلم شما الان دیگه هفت ماهتون پر شده و چند روزه رفتیم تو هشت قربونت برم دختر گلم این ماه هم ب مسافرت رفتیم اول رفتیم اصفهان بعدش شیراز ی شب شیراز بودیم شهر قشنگی بود فقط حیف زیاد نمونديم و بعد رفتیم بوشهرررر عجب شهر گرمی بود دختر گل مامان شده بودی عین لبو توگوهمش می ترسیدم گرمازده شی دو شب بوشهر بودیم شهر خوبی بود خوش گذشت برگشتنيم رفتیم یاسوج خیلی خیلی قشنگ بود طبيعتش عالی بود من که واقعا خوشم اومد و لذت بردم ی شب اونجا بودیم و فرداش راه افتادیم سمت کاشان ولی دختر مامان بعد دو روز که کاشان بودیم بد جور سرما خورد گرررررريههههه خیلی اذیت شدی گلم بمیرم برا اون حالت واقعا طاقت اون ...
16 ارديبهشت 1394

شش ماهگی دخترم هدیه زهرا

سلام نفسم شش ماهگيت مبارک دختر گلم ده فروردین. روز شش ماهگيت با بابایی رفتیم پابوس آقامون امام رضا دخترم اولین بارت بود از آقا خواستم زیر سایه خودش همیشه سلامت تنگهت داره گلم دوروز بیشتر نبودیم و چونهوا خیلی سرد بود برگشتیم روز سیزده بدرم گرگان بودیم و باخونواده خیلی خوش گذشت و فقط دهند گلم کنی سرما خورد فداه بشم هنوز خوب نشدی   فرداشم ک برگشتیم کاشان دخترم واکسناو زدیم شبش خیلی اذیت شدی  تب داشتی ب سختی ثبت اومد پایین امروز خیلی بهتر بودی کلی عکس گرفتم ازت راستی خیلی غریبی میکنی خدا نکنه ی غریبه بغلت بگیره فوری گریه هات شروع میشه قربونت برم ک تا بغلت میگیرم ساکت میشی دوتا کار قشنگم تازه یاد گرفتی اول انگشت پاهای کوچولو ت...
18 فروردين 1394

اولین عید دختر نازم

دختر گلم  عیدت مبارک پارسال این موقع  نفس مامان تو دلم بودی امسال  در کنارم  و بهترین عیدی ک خدا بهم داده شدی عشق مامان امسال منو تو خونه عزیزجون کنار اونا سال تحویل  بودیم و بابایی پیشمون نبو دتنها ناراحتیم همین بود الان ک دارم مینویسم بابایی تو راهه و دوساعت دیگه میاد پیشمون و من خیلی خوشحالم اخه دلم براش خیلی تنگ شده ....    اینم یه سری عکس از دخملی گلم   این محمد طه پسر خاله جون که شش ماه ازت  بزرگتر ه دخمل گلم اینم منا دختر خاله سمیه ابجی محمد طه اینم پسر دختر دایی منه که ادو قلوهن اون یکیشو ندیدیم این امیر مهدی پسر دایی کامران همسن محمد طه  که رفتیم خونشو...
2 فروردين 1394