پرنسس کوچولوپرنسس کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

دخترم زندگیمه

10مهر93 عشق مامان و بابایی

خوشحالی وترس

1392/12/15 13:33
نویسنده : آزاد
171 بازدید
اشتراک گذاری

 صبح شدو من تا غروب دل تو دلم نبودم منتظر بودم بابایی از سر کار بیاد برم ازمایش .

ساعت 5 بعد ظهر بود که رفتیم ازمایش  گفت نیم ساعت دیگه جواب ازمایشتون  داده میشه ماهم ثانیه شماری میکردیم که بلاخره اسم منو خوند ....

یه چیز اینجا بدجور زد تو ذوقمون، خوشحالیمونو خراب کرد خانومی که جواب ازمایشو میداد به بابایی گفت خانومتو بگو بیاد من خیلی سریع با هزار دلهره از جام بلند شدم پرسید :خانوم تا حالا سقط داشتی ،بارداری خارج از رحم داشتی منکه برق از سرم پریده بودو نمیدونستم چرا این سوالارو میکنه گفتم خانوم جواب ازمایشم چیه گفت مثبته.

منکه هنوز تو فکر حرفای قبلیش بودم گفتم خب چی شده چرا این سوالارو میپرسی گفت هیچ همینجوری.

گفتم باشه جواب ازمایشو گرفتم دیدم خدایا شکرت اره مثبتههههههه بتا950 بود خیلی عالی بود.عزیزم اینجا بود که وجودت دیگه کاملا مشخص شد.خدا جونم خودت نی نیم حفظ کن خدا جون دارم روز شماری میکنم برای شنیدن قلب نی نی جونم پس نا امیدم نکن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)